12/04/2007
نوشتم در ساعت 05:49 2 نظر بدین
5/17/2007
رویایی حقیقی
برآن شدم که بنويسم ياد بود يکشنبه شبي را که براي
اولين بار در زندگي ديدم آنچرا که تا کنون فراموش
نکرده ام و چه شبي بود فراموش نشدني شبي رويايي
و کجاست او که اين شب را بر من ساخت و چه شد
آن همه عطش عطشي که تصور ميرفت هيچگاه سيراب
نخواهد شد که به يکباره شد بدست سيلي که ما را برد
دور از هم.و ياد باد آخرين باري که تکرار شد در
دوشنبه ظهري و پايان يافت داستانمان مدتي بعد از
آن روز و ميان آن يکشنبه و دوشنبه چهار سال گذشت
و حالا براي چه کسي شب رويايي ميسازي اي آنکه فقط
تو مي داني اسرار درون اين کلمات را ؟؟؟
اولين بار در زندگي ديدم آنچرا که تا کنون فراموش
نکرده ام و چه شبي بود فراموش نشدني شبي رويايي
و کجاست او که اين شب را بر من ساخت و چه شد
آن همه عطش عطشي که تصور ميرفت هيچگاه سيراب
نخواهد شد که به يکباره شد بدست سيلي که ما را برد
دور از هم.و ياد باد آخرين باري که تکرار شد در
دوشنبه ظهري و پايان يافت داستانمان مدتي بعد از
آن روز و ميان آن يکشنبه و دوشنبه چهار سال گذشت
و حالا براي چه کسي شب رويايي ميسازي اي آنکه فقط
تو مي داني اسرار درون اين کلمات را ؟؟؟
نوشتم در ساعت 02:21 0 نظر بدین
3/25/2007
2/07/2007
1/29/2007
1/20/2007
12/28/2006
12/18/2006
12/16/2006
12/14/2006
کفتر بازی
بیا از کفتر هم کمتریم تو روز روشن وسط کوچه
داره ازدوستش لب میگیره ای خاک برسر من!!!0
نوشتم در ساعت 05:39 1 نظر بدین
دل
گفتمش دل میخری؟ پرسید چند؟ گفتمش دل مال تو تنها بخند خنده ای کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود
نوشتم در ساعت 00:24 0 نظر بدین
12/11/2006
all star
در نتیجه سر هر ماه واکسن کتانی خود را بزنید تا دچار
ویروس هاری نشود!!!! اگر هم شد یه عکس ازش بگیرید
و به من برسونید
نوشتم در ساعت 21:22 0 نظر بدین
12/08/2006
12/07/2006
گذشته حال آینده
آینده همان حالی است که در گذشته به آن فکر می کردیم
وهرآنچه آینده انجام خواهیم داد همانی است که حالا به آن
فکر می کنیم. جاده خاکی
نوشتم در ساعت 23:48 0 نظر بدین
12/06/2006
Subscribe to:
Posts (Atom)